بسته بندی کالا باید محکم باشد و تا آنجا که مقدور است حتماً بر روی پالت بارگیری و جاسازی بشود، زیرا هر کالای صادراتی که به وسیله کارگر تخلیه و بارگیری می­شود حداقل پنج الی شش مرتبه جابجایی دارد که عبارتند از:

 1-بارگیری در کارخانه

2-تخلیه و بارگیری در مرز

3-تخلیه و بارگیری در انبار تاجرعراقی

4-تخلیه و بارگیری درانبار عمده فروشی که بار رااز تاجرعراقی میخرد.

5-تخلیه و بارگیری بار در مغازه­های خردفروشی

6-گاهی مواقع بار در گمرک عراق در قسمتی که کشف نامیده می­شود،برای اینکه شک آنها نسبت به بخش زیرین بار رفع شود بار را بوسیله کارگران زیرورو می­کنند، زیرا بعضی­ها کالاهای تاریخ گذشته یا کالایی که اشکالی در آن هست را در بخش زیرین بار قرار می­دهند و به این علت بخش کشف گمرک عراق گاهی بخش زیرین بار و گاهی حتی کل بار را تخلیه و تفتیش و سپس بارگیری می­کند و کلاً این پنج الی شش مرتبه تخلیه و بارگیری به وسیله دستان کارگران باعث می­شود که بسته بندی و کارتن کالا و حتی کالای داخل کارتن آسیب ببیند و متأسفانه بعضی از کارگران ایرانی و عراقی چندان توجهی به سلامت بار نمی­کنند و برای اینکه سریع به تخلیه و بارگیری کامیون­های بعدی برسند با عجله بار را تخلیه و بارگیری میکنند و گاهی کارتن حامل کالا را به فواصل نزدیک پرتاب می­کنند و یا با پا روی آنها راه می­روند و برای آن­ها مهم نیست که کالا با چه هزینه و زحمت و حساسیتی درست شده و در صورت خرابی بسته­بندی و آسیب دیدن کالا آبرو و اعتبار کارخانه از بین می­رود و زیان­های مالی به کارخانه وتاجر، زنجیره بخش و توزیع و مصرف کننده وارد می­شود و وقتی کالا به دست زنجیره پخش و توزیع و در نهایت به دست مصرف کننده می­رسد، در نزد خودشان فقط کارخانه را مقصر می­دانند و هیچ توجهی به این که چه بلاهایی و چه نوع جابجایی­هایی در مسیرها و دفعات مختلف بر سر کالا آمده ندارند و حتی هنگامی که به آن­ها در این مورد توضیح داده شود باز می­گویند که کارخانه مقصر است که چرا بسته بندی کالایش محکم و مقاوم نیست؟

 سپس تولید کنندۀ ایرانی باید تا آنجا که امکان دارد بسته بندی کالا را محکم و مقاوم بسازد و سعی کند که آنها را بر روی پالت بچیند و بسته بندی بکند تا به وسیله لیفتراک جابجا بشود و دخالت دست کارگر در آنهابه حداقل برسدو یکی از ضعف ها و ایراداتی که به کالای ایرانی در بازار عراق گرفته می­شود همین ضعف بسته بندی است که تجار و پیله وران و زنجیره توزیع و مصرف کنندگان عراقی می­گویند اگر کالا کیفیت خوبی داشته باشد کارخانه ایرانی آن را در بسته بندی گرانتر و بهتر قرار می­داد و این که آن را در بسته بندی ضعیف و غیرجذاب قرار داده ،گویای این است که خود کارخانه هم اعتراف دارد که کالایش مرغوب و با کیفیت نیست.

س-اگر کالا، کالایی است که در طول زمان مصرف و استفاده از آن، نیازمند به قطعات یدکی باشد، باید کارخانه امکان تأمین قطعات و لوازم آن­ها را فراهم بکند و سعی بکند که قطعات با قیمت گران بدست مصرف کننده  نرسد و اگر کالا، ماشین آلات خط تولید و یا ماشین آلات سنگین است باز سعی کند که خدمات تعمیراتی آن با اعزام کارشناس ایرانی با قیمت مناسب انجام بگیرد و یا اینکه در داخل عراق نیروی عراقی آموزش دیده برای تعمیر و نگهداری آن تربیت بکند تا هزینه­های تعمیر و نگهداری پائین بیایدوبتواندازاین نظرنیز بارقباخصوصاخارجیها رقابت بکندومجموعه این امور باعث رضایت مشتریان بشود و نیز باعث تبلیغ برای مشتریان آینده بشود.

 

ص-ضعف­ها و اشتباهات بزرگ در نوشته­ها و توضیحات روی لیبل، بسته بندی و کارتن بر روی کارتن بر روی کالاهای ایرانی:

شرکتهای ایرانی این است که نوشته­های روی لیبل و بسته بندی و کارتن کالا یا به زبان انگلیسی و فارسی است و یا انگلیسی و عربی می­باشد، در حالی که باید طبق اصول و علم تجارت و بازاریابی باید به زبان بازار هدف یعنی به زبان عربی و کُردی باشد(البته کُردی سورانی عراقی، که با کُردی سورانی ایرانی به لحاظ مختلف از جمله لغات و اصطلاحات فرق می­کنند)وحتی مقامات دولتی عراق به مقامات دولتی ایران که دخیل در امرصادرات کالا به عراق میباشند تقاضا وتأکید دارند که نوشته هاولیبل های روی بسته بندی کالاهاباید عربی وکُردی باشدو حتی گاهی بدتر اینکه کاتالوگ معرفی یک کالای ایرانی که استارت انجام یک معامله تجاری را می­زند هم، همین مشکل را دارد که یا به زبان انگلیسی و فارسی است یا به زبان عربی و فارسی،... شرکتها و تولیدکنندگان و صادرکنندگانی که چنین اندیشه­ها و عملکرد غیرعلمی و غیراقتصادی و غیرتجاری را در این مورد دارند،متوجه نیستند که این گونه عمل کردن باعث کندی مصرف در بازار هدف و کندی در رسیدن به تصرف سهم واقعی بازار است و در حقیقت برعلیه خودشان و به نفع رقبا کار می­کنند، زیرا این حق مصرف کننده است که با زبان خودش مطالب و نوشته­های روی یک کالا را بخواند و آن را بفهمد و با آن بتواند از کالا درست استفاده بکند و طریقه مصرف، توصیه­ها، هشدارها، پیشنهادات، نکات ایمنی، ترکیبات کالا و سایر موارد لازم را بداند که این امر گاهی با سلامتی او سروکار دارد و تا موقعی که او زبان روی لیبل و بسته بندی و کارتن کالا را نفهمد، چگونه از آن­ها مطلع بشود؟... که اگر شما بعنوان تولید کنندۀ کالا این کار را نکنید ممکن است رقیب شما این کار را بکند.

حال چرا تولید کنندگان و صادرکنندگان ایرانی اینگونه می­اندیشند، دلیل بر ناآگاهی و بی خبری آنها می­باشد زیرا فکر می­کنند که بازرگانان و پیله وران عراقی چه آن­ها که به نمایشگاه­های بین المللی می آیند و چه آنها که در بازارچه های مرزی هستند و چه آنهایی که در داخل عراق و حتی در دستگاههای دولتی هستند همگی به انگلیسی مسلط هستند در حالی که تقریباً 90 % آنها انگلیسی بلد نیستند و شرکتها و تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی دربارۀ 20% جمعیت کُرد زبان عراق نیز دچار ناآگاهی و غفلت­های بزرگی هستند و لازم است که توضیحی کافی در این مورد داده شود و آن این که در سال 1990 میلادی که رژیم بعث عراق در قضیه کویت شکست سنگینی از ائتلاف بین المللی خورد و یکی از تبعات آن شکست، ضعیف شدن رژیم بعث و تسلط نیروهای پیش­مرگه بر کردستان عراق بود که یک خط جبهه یا مرز داخلی بین رژیم بعث و کردستان عراق بوجود آمد که به کلی تسلط اداری و حکومتی رژیم بعث بر کردستان از دست رفت که این امر بخشهای اداری و آموزش و پرورش و دانشگاه­ها را هم شامل می­شد و وقتی نیروهای معارض کُرد تصمیم به تشکیل ساختار اداری بر پایه زبان کُردی گرفتند زبان عربی که زبان اداری و نیز زبان آموزش و پرورش و دانشگاهی بود بزبان دوم تبدیل شدو زبان کُردی رسمأ به زبان اداری و آموزش و پرورش و دانشگاهی تبدیل شد و بعد از سقوط رژیم بعث و رسمیت یافتن اقلیم کردستان درساختارحکومتی عراق،این برنامه­ها و ساختارها چندین برابر اجراء و تقویت شد و چون این عوامل و جدایی و قطع ارتباط بین شمال و جنوب عراق از سال 1990 میلادی به بعد شروع شد کودکان و نوجوانانی که در آن سال­ها در سنین 10 الی 15 سالگی بودند از آموزش به زبان عربی محروم شدند و نیز بخاطر جنگ و درگیری داخلی بین نیروهای پیشمرگه و رژیم بعث و قطع ارتباط شمال و جنوب و عراق و بعد از آن هم تشکیل اقلیم کردستان عراق که زبان عربی را به زبان دوم تبدیل کرد و زبان اصلی اداری و آموزشی کُردی جایگزین آن گردید و مجموعه این عوامل که حدود 25 سال طول کشیده است باعث شده که کودکان و نوجوانان زیر 10 و 15 ساله آن زمان به مردان و زنان 35 تا 40 ساله امروز تبدیل شوند که اکثراً این قشر زیر 35 تا 40 ساله یا عربی بلد نیستند و یا اینکه بعضی از آن­ها عربی را دست و پا شکسته وناقص تکلم می­کنند و نیروی اجتماعی و اداری و اقتصادی و تجاری یک جامعه و مخصوصاً اقلیم کردستان عراق را هم اکنون همین قشر زیر 35 و 40 ساله تشکیل می­دهند و به این بخش بزرگ جمعیت، بعضی از افرادقشر کم سواد و بی سواد را نیز که عربی بلد نیستند باید اضافه کرده و از سوی دیگر نقشی که کردستان عراق در اقتصاد کل عراق دارد، نقش صادرات مجدد مانند امیرنشین دبی است یعنی بخش بزرگی از اقتصاد آن اقتصادبازرگانی است نه اقتصاد تولیدی و این شکل از اقتصاد در دوران تحریم رژیم بعث در زمان صدام شکل گرفت که تحت تحریم­های سازمان ملل قرار گرفت و تجارت خارجی با آن به کلی ممنوع شد و بخش کُردنشین شمال عراق از این تحریم ها مُستثنی شد و کردستان عراق با واردات کالا از ایران و ترکیه وچین و سایر کشورهای دیگر و صادرات مجدد آن به بخش جنوب و عرب نشین عراق تبدیل به تأمین کنندۀ مهم کالا برای کل عراق شد و یک ساختار صادرات مجدد در آن شکل گرفت و جمعیت زیادی از بازرگانان کُرد در شمال عراق به وجود آمدند به طوری که این ساختار و ارتباط تجاری الان هم وجود دارد و کالاهایی ایرانی و ترکیه و کشورهای دیگر وارد کردستان عراق شده و در انبارها و مخازن بازرگانان کُرد انبار می­گردد یا به وسیله ارسال مستقیم از بازارچه های مرزی به جنوب عراق،توسط بازرگانان کُرد همان شکل صادرات مجدد به شکل خود  امّا با شدت کمتر باقی مانده است و بر پایه همین اقتصاد تجارت محور چندین ساله اخیر بود که نخست وزیر اقلیم کردستان، نچیروان بارزانی با شعار (کردستان دٌبی آینده) برنامه­های بلند پروازانه­ای را با سرمایه­های سنگین داخلی و خارجی شروع و اجراء کرد و زیر ساختهای بخش اقتصادی را دچار تحولات بنیادی شد.

پس در نهایت بنا بر 4 اصل اساسی و مهم ذکر شده یعنی:

1-20% جمعیت عراق کُرد زبان هستند.

2-تسلط نداشتن کافی جمعیت اصلی جوان زیر 35 و 40 ساله کردستان به زبان عربی

3-ایجاد جمعیت بسیار کثیری از بازرگانان کُرد که در زمان تجارت با رژیم تحریم شده عراق به وجود آمدند و بسیار ثروتمندتر از بازرگانان جنوب هستند و بعد از سقوط رژیم بعث با پولهای فراوان و بی حساب و کتاب سرمایه گذاران خارجی و داخلی تعداد آن­ها بیشتر و بنیه مالیشان تقویت شد.

4-نقش کردستان عراق و تجار و بازرگانان کُرد در صادرات مجدد به جنوب عراق، اینها همگی اطلاعات مهمی برای تولید کنندگان و بازرگانان ایرانی هستند که در چاپ و درج نوشته های لیبل بسته بندی همزمان هر دو زبان عربی و کُردی را چاپ بکنند و دو نمونه از تجربیات عملی در این رابطه لازم است نقل ­گردد: و آن اینکه در چند سال پیش قبل از اجباری شدن گواهی بازرسی کالا وصدور گواه انطباقCOC،یک شرکت تولیدکنندۀاجاق  گازایرانی،تولیدات خودرابه یک بازرگان کُردعراقی دربازارچه پرویزخان میفروخت وایشان آنرابه بغدادوسایرشهرهای دیگرمانندکربلاونجف میفرستاد،بعدازچندی ایشان از رکود و فروخته نشدن اجاق گازها به کارخانه گله و شکایت کرد وچندعلت را ذکرکرد،که یکی از علل اصلی آن این بود که اجاق گاز مصری و ترکیه با کاتالوگ و چاپ روی بدنه اجاق گاز به زبان عربی به بازار آمده و حتی گرانتر از اجاق گاز شماست و باعث افت فروش اجاق گاز من شده و وقتی من علت را از طرفهای خودم در بغداد و شهرهای دیگر جنوب عراق جویا شدم به من گفتند که مشتریها می­گویند کاتالوگ اجاق گاز ایرانی به زبان فارسی است و ما از آن چیزی سر در نمی­آوریم و این کالا با ایمنی زن و بچه­هایمان سروکار دارد ولی کاتالوگ اجاق گاز مصری و ترکیه­ای به زبان عربی است و در ضمن نوشته­های تبلیغی روی کارتن اصلی اجاق گاز چون برای مشتریان عرب قابل فهم و جذاب است تمایل به خرید آن­ها دارند و سپس تاجر کُرد عراقی بعداً متوجه شد که کارخانه ایرانی تعداد زیادی اجاق گاز برای فروش داخلی در انبار دارد و هرگاه که مشتری عراقی سفارش می­دهد از همان انبار داخلی برایش به مقصد عراق بارگیری می­کند.

و مثال دوم اینکه، کارخانه سیمان همگتانه در همدان که یکی از سیمانهای مرغوب کشور را تولید می­کند در بازارچه­های مرزی و خصوصاً بازارچه پرویزخان هم سطح با دیگر سیمان های خوب کشور در یک ردیف همسان قیمت بفروش می­رفت و این کارخانه در چندین سال پیش برای اولین بار در میان کارخانه­های سیمان صادراتی به عراق نوشته­های روی کیسه­های سیمان را به زبان و خط کُردی نوشت، که اینکار یکدفعه باعث شد که سیمان همگتانه قیمت آن نسبت به دیگر مارکهای سیمان پیش از 2 الی 3 دلار افزایش قیمت پیدا بکند و تبدیل به سیمان شاخص شد (در بازاچه های مرزی،سیمانی که قیمت سیمانهای دیگر کارخانه­ها بر اساس آن قیمت گذاری بشود سیمان شاخص می­گویند) و این امر به مدت بیش از شش ماه ادامه داشت تا این که سایر کارخانه­ها که به عراق سیمان صادرات می­کردند برای جبران ضعف و کسری در فروش و حفظ توان رقابت باسیمان هگمتانه،آنها هم اقدام به چاپ نوشته­های روی کیسه­های سیمان به زبان و خط کُردی کردند و دوباره تمام سیمانها از نظر قیمت و میزان فروش به سطح سیمان همگتانه رسیدند.