اگر یک شرکت تولید کنندۀ کالا در ترکیه بخواهد کالایش را به یک بازرگان برای صادرات به عراق بفروشد، آن بازرگان حدود حداقل 7% سود روی کالا می­کشد و او نیز آن را به بازرگان عراقی در لب مرز می­فروشد و بازرگان عراقی نیز حدود 7% سود روی آن اضافه می­کند و به عمده فروش داخل عراق می­فروشد و عمده فروش هم  حداقل 10% تا 11% درصد روی آن می­کشند و به مغازه داران و فروشندگان کوچک می­فروشند، پس وقتی مجموع سود این سه نفر را با هم جمع می­زنیم 25 %=11%+7%+7% جمعاً 25% سود به مبلغ خریدکالا اضافه شده و به دست مصرف کنندۀ عراقی می­رسد و از آن طرف خود شرکت یا کارخانه نیز بطور متوسط 25%سود از فروش کالا به بازرگان اولی کسب کرده است و جمع این دو سود داخلی و خارجی 50% می­شود،اماشرکت ترکیه­ای می­آید و سیاست مُدبرانه­ای را برای خود طراحی و اجرا می­کند و آن اینکه خودش در عراق اقدام به ثبت شرکت و تأسیس دفترکار و احداث یااجاره انبار و خرید کامیونت کوچک باری برای پخش و توزیع کالا می­کند و به اصطلاح اقدام به پخش و توزیع مویرگی کالا می­نماید و با این سیاست و تدبیر 12 هدف اصلی و مهم را دنبال می­کند که در ذیل آن اهداف را بیان می­کنیم:

1-دستیبابی به بازار دوم که بازار عراق می­باشد، که بازار دوم پشتیبان بازار اول و سوپاپی برای جلوگیری از مشکلات و فشار بازار داخلی می­باشد.

2-کسب حداقل 25% سود بیشتر از بازار خارجی در عراق.

3-دسترسی دائمی به نقدینگی در پخش مویرگی که میانگین چرخش و بازگشت پول از دخل مغازه­ها و مشتریان کوچک 10 الی 15 روزه می­باشد.

4-چون در این بین،شرکت کالایش را به صورت غیرنقدی و اعتباری در اختیار هیچ بازرگان ترک یا عراقی قرار نمی­دهد و خودش کالا را به انبارهایش در عراق حمل می­کند و خودش در عراق آن را بین مشتریان خُرد پخش می­کند و خودش مبالغ حاصل از فروش را دریافت و جمع آوری می­کند هیچ گونه ریسک عدم بازگشت سرمایه و وجه فروش برای او وجود ندارد و به اصطلاح خیالش از بابت بازگشت سرمایه­اش راحت است.

5-خلاص شدن از دست دِپو و انبارکردن کالا و خواب سرمایه و خلاص شدن از دست فشار فروشندگان مواد اولیه به کارخانه، که با فروش کالا در بازار دوم این امر محقق می­شود.

6-دریافت جایزه صادراتی که نقداً ودرزمان بسیارکوتاهی پس از صادرات کالا با مراجعه به بانک و ارائه اسناد آن به بانک آنرا دریافت میکند.

7-دسترسی به سود و نقدینگی بیشتر برای حفظ حیات و تقویت کارخانه اش و اجرای برنامه­های توسعه و تجهیز بیشتر با استفاده از آن نقدینگی.

8-داشتن تک بازار یا فقط بازار داخلی به معنای چیدن تخم مرغ­ها در یک سبد است و در زمانی که فشار رقابت داخلی با سایر رقبا زیاد و شدید بشود و گاهی تا آستانه ورشکستگی و تعطیلی شرکت را می­کشاند، این بازار فروش دوم خارجی در عراق است که به داد کارخانه می­تواند برسد و از سقوط آن جلوگیری می­کند.

9-در صورتی که فشار رقابت داخلی به حدی برسد که شرکت برای حفظ دوام خود مجبور باشد که سود داخلی را کاهش یا حذف بکند، سود بازار داخلی در عراق می­تواند به بقا و دوام شرکت کمک بکند و نقدینگی لازم را برای آن تأمین بکند و این یک ابزار خوب رقابتی برای شرکت می­تواند باشد.

10-شرکتی که در بازار عراق به پخش مویرگی اقدام می­کند و از بابت آن علاوه بر سود تولید در داخل ترکیه، 25% سود اضافی در بازار عراق کسب می­کند نسبت به سایر رقبا که کالا را در درب کارخانه یا لب مرز می­فروشند دست برتر دارد و حتی اگر فشار رقابت در بازار عراق برای او سخت باشد او می­تواند تمام یا بخشی از سود 25% درصد را کاهش بدهد و بر رقبا پیروز بشود، زیرا اگر سود 25% هم برای او باقی نماند ولی سود فروش تولید کالا که حداقل 25 % است برای او همیشه باقی می­ماند و هدف اولیه و اصلی او داشتن بازار خارجی برای تضمین فروش کالا است و سود 25 % پخش مویرگی هدف ثانویه او می­باشد.

11-شرکت ترکیه­ای علاوه بر کالای خودش، کالاهای شرکتهای دیگر ترکیه ای را با مارکهای مختلف یا با مارک خودش در عراق پخش می­کند.

12-شرکت ترکیه­ای می­خواهد که مارک کالای او به یک برند تجاری مصروف در بازار عراق تبدیل شود.

حال با توجه به سیستم و روش تجاری و بازاریابی شرکتهای ترکیه در بازار عراق، شرکتها و تولیدکنندگان ایرانی برای حضور در بازار عراق باید از روشها و سیستم تجاری آنها که خوب جواب می­دهد کمال استفاده را ببرند و از امتیازات و برتری­هایی که کالاهای ایرانی نسبت به کالاهای ترکیه دارد نظیر ارزانتر بودن و نیز همسان بودن در کیفیت و گاهی برتر بودن کیفیت در بعضی از کالاها نسبت به مشابه ترکیه­ای آن و دیگرعوامل برتر نظیر حمل و نقل ارزانتر، نزدیکی بازار مصرف عراق به مراکز تولید ایران در اکثر نقاط جغرافیایی، تأمین ارزانتر قطعات و خدمات ، قرابت فرهنگی و دینی و زبانی مردم عراق به مردم ایران که در خرید و مصرف کالای ایرانی مهم و تأثیرگذار است ، مسافرت ارزانتر و سریع و کوتاهی مسیرهای زمینی برای ارتباطات تجاری فعالین تجاری دو کشور و نیز فرصتهایی ویژه که در بُرهه­هایی از زمان برای شرکتها و بازرگانان و تولیدکنندگان ایرانی پیش آمده که ورود کالاهای ترکیه بخاطر ناامنی در مرزها و ایجاد خطوط جبهه ای طولانی جنگ در مرزها شمالی که داعش ایجاد کرده است، کالاهای ترکیه با مشکلات بیشتر و گرانتر به جنوب عراق می­رسد و از طرفی پُر کردن جای خالی سوریه که قبل از جنگ داخلی سوریه، سهم تجاری آن از ایران در عراق بسیار بیشتر بود و از طرف دیگر بخاطر حضور داعش در مرزهای عراق واردن و ناامنی جاده های منتهی به مرز اردن، ورودکالاهای اردنی به عراق کاهش پیدا کرده است و این شرایط باعث کمرنگ شدن حضور رقبای ایران در بازار مصرف عراق شده است و فرصتهای گرانبها و موقعیتهای ویژه­ای را برای شرکتهاو تولید کنندگان ایرانی قرار داده است و از آنجا که بخشهای تولیدی و کارخانجات عراقی بسیار کم تعدادهستند و حتی آنهایی هم که فعال هستند با مشکلات فراوان و زیربنایی دست به گریبان هستند و در یک کلام باید گفت که بازار عراق یک بازار تقریباً مصرف کننده مطلق است و این یعنی فرصتهای طلایی و ویژه برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی.